کتونی

پاپوشی برای افکاریک نویسنده نوجوان

کتونی

پاپوشی برای افکاریک نویسنده نوجوان

کتونی

من یه نوجوون ایرانیم که تازه دست به قلم شدم وباحمایت شماسعی درتقویت نوشته هام دارم. امیدوارم که خوشتون بیاد

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطره» ثبت شده است

.....گرگدا کاهل بودتقصیرصاحب خانه چیست؟........توصحن روبه روی گنبد نشستم ودارم به حرفای حاج آقای قوی فکرمیکنم توکاروان نزدیکای همت آبادزمانی یکی ازرفقا ازشون پرسید:نمیدون چراهروقت که میان سفرپیاده حالم خوبه وتوبه میکنم ولی تاپام به سبزوارمیرسه همه چی برمیگرده میشم همونی که بودم.چیکارکنیم حاج آقا؟ حاجی جواب داد:ازآقاخواستی؟ گفت:اره. حاجی ادامه داد: نه درست نخواستی بایدگدایی کنی بایدبخوای عوضت کنن نه این که بگی کمکم کن عوض بشم.میگن یه روز نادرشاه رفت حرم امام رضا(ع)دیددم درگدای کوری نشسته بهش گفت چندوقته اینجایی؟ جواب داد:3سالی میشه آقا. نادرشاه عصبانی گفت:چراپس شفا نخواستی؟من میرم زیارت برگشتم بایدشفاپیداکنی وگرنه میکشمت.چندتاسربازم گذاشت تاپیرمردفرارنکنه. چندساعتی که ردشد شاه اومد ودیدشفاپیدا کرده روکردبهش وگفت:درست نمی خواستی وگرنه روزاول شفامیگرفتی. حاجی خندیدوگفت:گرگداکاهل بودتقصیرصاحب خانه چیست؟گدایی کنین ایناخاندان کرمن همشون کریمن بخواین میدن ولی درست بخواین .آلان که نشستم روبه روی گنبدطلا وبه کبوترانگاه میکنم توفکراینم که خوب گدایی کردم یانه ولی مطمئنم آقاحداقل کسی روبا دست خالی که ردنمیکنه.میکنه؟

پنجره فولاد

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۵ ، ۱۸:۲۰
مصطفی موحدی